روز اولی که برای تدریس در دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی حاضر شدم بعد از ورود به کلاس و آشنا شدن با دانشجویان یک سؤال مطرح کردم و از آنها خواستم که جواب را به صورت مکتوب و بدون ذکر اسم برای من بنویسند. انتظار داشتم که جوابهای صادقانه آنها را بتوانم ثبت داشته باشم. پاسخها البته صادقانه بودند ولی نکات جالبی را در بر داشتند.خود من یازده سال قبل از اینکه در جایگاه مدرس قرار بگیرم، وارد دانشکده دندانپزشکی در شهری دیگر شده بودم و هیچ کس آن زمان این سوال را در طول شش سال دوران عمومی و سه سال تخصص من نپرسیده بود!
سؤال این بود : چرا دندانپزشک شدید؟
در بررسی پاسخها برخلاف انتظار اولیه من که انتخاب رشته دندانپزشکی به دلیل مسائل مالی بود، بیشتر دانشجویانشان اجتماعی و اعتبار رشته در جامعه را دلیل اصلی انتخاب خود بیان کردهبودند. آنچه در پاسخها مشهود بود این نکته بود که اعتبار اجتماعی دندانپزشکی، مهمتر از معیار درآمد بود.
اثر فشار خانواده بر انتخاب رشته دندانپزشکی هم خیلی برجسته بود (البته نه به اندازه اعتبار شغل دندانپزشکی). تعداد چشمگیری مهمترین دلیل انتخاب رشته تحصیلی خود را، خواست خانواده ذکر کردهبودند.
مسائل مالی البته جز دلایلی بود که بیشتر پاسخدهندگان به آن اشاره کردهبودند؛ اما درآمد بالا در بیشتر موارد مهمترین و حتی اولین دلیل انتخاب رشته دندانپزشکی نبود.
با درنظر گرفتن محدودیتهای این نظر سنجی و ویژگیهای اختصاصی گروه پاسخگو، بدون اینکه بخواهم استناد آماری یا تعمیمی به این نظر سنجی داشته باشم، فقط در تحلیل این نظر سنجی در ظرف خود آن (بدون تعمیم) باید گفت که انگیزه انتخاب حرفه و شغل با معیار اعتبار شغل نه تنها بد نیست، بلکه میتواند نوید بخش خبرهای خوب برای آیندهٔ دندانپزشکی باشد. چرا که اگر دندانپزشکان حرفهٔ خود را دارای ارزش و اعتبار در جامعه بدانند، سعی در حفظ و اعتلای این اعتبار میکنند. پایبندی بیشتری به اصول حرفه خود نشان میدهند و اخلاق حرفهرا رعایت میکنند تا شان حرفه زیر سؤال نرود. در زندگی شخصی و فردی هم این اعتبار به آدم بهتری شدن کمک شایانی میکند. (هرچند که ممکن است این دو الزاماً به هم ربط مستقیم نداشته باشند).
از طرف دیگر رویکرد خانواده محور در انتخاب دندان پزشکی نقطه ضعف به شمار میرود. چرا که نقش علاقه یا حتی استعداد را کمرنگ میکند. در ضمن انگیزههای بعدی برای پیشرفت در این شغل هم وقتی محرک فشار خانواده باشد کاهش مییابد.
نکتهٔ جالب این بود که پاسخهای نخنمای کلیشهای که نسلهای قبلی معمولاً در مورد انگیزهٔ انتخاب شغل ادعا میکردند (مانند خدمت به مردم، خدمت به محرومین و …) یکی دو تا بیشتر نبود که البته من بالشخصه آنها را به حساب صداقت و آرمانخواهی پاسخدهندگانشان گذاشتم.
تعداد دانشکدهها، دانشجویان دندانپزشکی و ظرفیتهای دانشکدهها در حال افزایش است. شمار کسانی
هم به دنبال تحصیل در رشتهٔ دندانپزشکی هستند نیز در حال افزایش است؛ اما آنچه مهم است، کیفیت دندانپزشکانی است که وارد بازار کار میشوند. درصورتیکه انگیزشهای منطقی و کافی برای فعالیت در حرفه مشوق شاغلین دندانپزشکی نباشد، بهزودی شاهد پیشامدهای ناگواری در حرفهٔ خودخواهیم بود. ازاینرو به نظر من مهمترین سؤالی که از هر کس که وارد این حرفه میشود میتوان پرسید این است که چرا دندانپزشکی؟!
در پایین دست خط تعدادی از دانشجویان پاسخ دهنده به سوالات را می توانید بخوانید.
منبع: وب سایت دکتر علی مرسلی